سيد اميرعباسسيد اميرعباس، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

سيد امير عباس بابا

تاپيك نويسي سيد اميرعباس بابا

این تاپیک از زبون سید امیرعباس بابا نوشته شده لطفاً با حوصله بخونیدش   سلام به همه دوست جونای خودم امیدوارم که همه تون خوب باشین و هنوز هم بهم سر بزنید یکی دو ماه بود که بابایی نت رو قطع کرده بود و نمی تونست وبلاگ منو به روز کنه تا این که امروز دوباره اینترنت رو وصل کرده تو این یکی دو ماهه کلی داستان برام و برا مامان و بابام پیش اومد که همش جالب بود از بیدار موندن های شبانه تا کچل شدن تو ماه رمضون و سفر زیارتی به کاشمر و زیارت داداش امام رضا و اثاث کشی به خونه ی جدیدمون که حالا دیگه مال خودمونه اول از همه براتون بگم از کچل شدنم تو ماه رمضون در ضمن به همه دوست جونام بگم من اصلاً گریه نکردم و بهونه نگرفتم اگه با...
23 شهريور 1390

بازگشت مجدد + تصوير

سلام مجدد به همه همراهان و دوستان سید امیرعباس بابا از امروز دیگه برگشتیم و با خاطرات و مطالب جدید در خدمت همه دوستان خواهیم بود فعلاً یکی از جدیدترین تصاویر سید امیرعباس بابا رو براتون می ذارم که ببینیدش از فردا صبح انشاالله هر روز با یک خاطره و یک عکس در خدمت دوستان خواهیم بود منتظر نظرات گرمتون هستیم ...
23 شهريور 1390

سلام و یه توضیح

سلام به همه همراهان و دوستان سید امیر عباس بابا با عرض شرمندگی و معذرت که چند وقته ای دی اس ال ما قطع شده دنبال ای دی اس ال بودیم که فعلاً نتونستیم جور کنیم ایشالا خدا بخواد بعد ماه رمضون با خاطرات شیرین و تصاویر زیبای سید امیر عباس بابا در خدمتتون خواهیم بود برامون دعا کنید راستی سید امیر عباس بابا همه تون رو دوست داره اینم بگم که کم کم خیلی ماه و خوشگل شده ایشالا به زودی میایم دوباره با خاطرات و تصاویر جذاب و شیرین سید امیر عباس بابا یا علی مدد این گل هم از طرف سید امیر عباس تقدیم همه همراهان و اونایی که دوستش دارن... عموها دایی ها خاله ها عمه ها ...
1 مرداد 1390

عكس + خاطرات زندگي سيداميرعباس (قسمت ششم) اولين سفر

  سلام به همه همراهان و دوستان سيد اميرعباس بابا   .: سيد اميرعباس جان تا این لحظه ، 22 روز و 18 ساعت و 30 دقیقه و 53 ثانیه سن دارد :.   شب عيد مبعث مصادف بود با شب 20 روزگي سيد اميرعباس بابا   گفتيم زياد خرج نكنيم يه كيك ساده گرفتيم و تو خونه شب عيد رو در كنار هم خوش بوديم جاي همه دوستان خالي بود      ديروز جمعه صبح بابابزرگ مهربون زنگ زد گفت آماده شيد داريم ميريم روستا ديدن اقوام مخصوصاً جد و جده هاي سيد امير عباس ساعت 10 راه افتاديم سمت روستاي خودمون (بيهود) در صورت توضيحات در گوگل جستجو كنيد رفتيم خونه جد ...
11 تير 1390

تصاوير سيد امير عباس بابا (قسمت اول)

چند تا عکس از سید امیر عباس بابا خوشحال میشیم نظرات خودتون رو برامون بنویسید بقيه شو در ادامه مطلب ببينيد ... راستي نظر يادتون نره... چند تا عکس از سید امیر عباس بابا خوشحال میشیم نظرات خودتون رو برامون بنویسید                                  ...
7 تير 1390

عكس + خاطرات زندگي سيداميرعباس (قسمت پنجم)

سلام به همه همراهان سيد امير عباس از اينكه به ما سر ميزنيد يه دنيا ممنونيم امروز سه شنبه 7 تير 1390 روز شهادت موسي بن جعفر (ع) رو به همه تسليت عرض ميكنم... اميدوارم كه عزاداريهاتون قبول حق قرار بگيره... .: سيد اميرعباس جان تا این لحظه ، 19 روز و 1 ساعت و 54 دقیقه و 13 ثانیه سن دارد :. سيد امير عباس بابا رو برديم بهداشت برا معاينه و وزن كردن ... ماشاالله ني ني مون خوب و خوش و سلامته وزنش هم الحمدلله خوب بود نزديك 3 كيلو و 200 گرم وزنش بود ديگه شب بيداري ها و گريه ها كمتر شده و روزها بيشتر بيدار مي مونه و شب ها با خيال راحت ميخوابه و فقط دم سحر و موقع نماز كه ميشه ما رو بيدار ميكني و گريه ميكنه ...
7 تير 1390

عكس + خاطرات زندگي سيداميرعباس (قسمت چهارم)

سلام به همه همراهان عزيزمون .: سيد اميرعباس جان تا این لحظه ، 15 روز و 2 ساعت و 36 دقیقه و 20 ثانیه سن دارد :. امروز الحمدلله ني ني بابا از صبح بيداره و باهاش مثل يه عروسك بازي كرديم ماشاالله بهونه گيري ها و گريه كردن هاش كمتر شده ... ديروز شكر خدا بالاخره بند نافش افتاده و ني ني مون خيالش راحت شد از بابت ناف يكي ديگه از هفت خوان رستم كه مونده ختنه كردن سيدامير عباسه كه مجبور شديم صبر كنيم تا بچمون چهل روزه بشه بعد ببريمش براي عمليات انتحاري امروز ساعت 8 بيدار شد تا ساعت 3 عصر نذاشتيم بخوابه تا ما هم شب بتونيم يه كم راحت تر بخوابيم يه مشكل ديگه هم كه داريم ناخناش خيلي تيز و بلند شده همه ميترسن ناخنهاشو كوتاه كنن اينق...
3 تير 1390

عكس + خاطرات زندگي سيداميرعباس (قسمت سوم)

سلام به همه دوستان و همراهان وبلاگ اميرعباس بابا دو سه روزه بچه مون روزها رو كامل ميخوابه و شبها از ساعت 12 و نيم شب تا ساعت 5 صبح يكسره گريه ميكنه و هوس خوردن شير ميكنه آخه گريه كردنهاشم عادي نيست يه جوري گريه ميكنه كه آدم دلش نمياد بيخيال شه و بخوابه خلاصه ماروزها رو كه بالاجبار بيداريم و شب ها رو هم بايد شب زنده داري كنيم اين شده شكل و شمايل من و مادر آقا سيد اميرعباس هر كي ميخواد شبها برا راز و نياز و شب زنده داري بيدارش كنيم خبرمون كنه به نظرتون چيكار كنيم كه وضع كمي تا قسمتي بهتر بشه ؟؟؟؟؟؟   ...
30 خرداد 1390