تاپيك نويسي سيد اميرعباس بابا
این تاپیک از زبون سید امیرعباس بابا نوشته شده
لطفاً با حوصله بخونیدش
سلام به همه دوست جونای خودم
امیدوارم که همه تون خوب باشین و هنوز هم بهم سر بزنید
یکی دو ماه بود که بابایی نت رو قطع کرده بود و نمی تونست وبلاگ منو به روز کنه تا این که امروز دوباره اینترنت رو وصل کرده
تو این یکی دو ماهه کلی داستان برام و برا مامان و بابام پیش اومد که همش جالب بود
از بیدار موندن های شبانه تا کچل شدن تو ماه رمضون و سفر زیارتی به کاشمر و زیارت داداش امام رضا و اثاث کشی به خونه ی جدیدمون که حالا دیگه مال خودمونه
اول از همه براتون بگم از کچل شدنم تو ماه رمضون در ضمن به همه دوست جونام بگم من اصلاً گریه نکردم و بهونه نگرفتم
اگه باور نمیکنید خودتون ببینین
راستی تو این چند وقته چند بار هم با بابایی و مامانی رفتیم هیئت شب ولادت امام حسن و شبهای قدر جاتون خالی برا همه تون دعا کردم
بعد شبهای قدر مجبور شدیم اثاث کشی کنیم به خونه ی خودمون حالا دیگه من صاحب یه اتاق مجزا شدم و بابایی برام همه چیز خریده و تو اتاقم گذاشته
اینجا چند روزه هوا خیلی سرد شده و من مجبورم لباس گرم بپوشم عکسش رو تو تاپیک قبلی دیدین دیگه
چند روزه موهام دراومده کم کم سرم داره سیاه میزنه اینم یه عکس از موهای زیادم
اینم تا یادم نرفته بگم که کم کم دارم قهقهه زدن و خندیدن رو یاد میگیرم و به زودی توسط بابائیم عکسهاشو میتونید تو وبلاگم مشاهده کنید
اگه منو دوست دارید برام نظر بذارید و خوشحالم کنید
منتظرتون هستم