لحظه شماري ... قسمت اول
سلام به همگي يه روز ديگه نزديك تر ميشيم به به دنيا اومدن اميرعباس بابا من كه ديگه خسته شدم از اين همه انتظار خدااااااااا ولي خب به صبرش ميارزه خب داريم خونه تكوني ميكنيم آماده ي آقا سيد اميرعباس وقتي كه بياد ايشالا زندگي عوض ميشه همه خوشحال ميشن براش كادو ميارن منم خودم براش كادو ميخرم ايشالا بزرگتر بشه مامانش بهش غذا بده و تر و خشكش كنه منم كم كم براش يه دو چرخه ميخرم تا باهاش بازي كنه يه گهواره خوشگل براش خريدن كه ني ني نازم توش استراحت كنه ميخواستم اينجا عكس وسايلي كه براش خريدن رو بذارم همش آ...